سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستى اوست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :0
کل بازدید :3526
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/2/8
6:55 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهردادواحدی[0]
باسلام خدمت دوست های گلم مهردادواحدی از استان خراسان رضوی _مشهد الرضا مقطع تحصیلی پیش دانشگاهی رشته ی انسانی امسال هم کنکوری92 ام برام دعا کنید که رتبه خوبی بیارم

خبر مایه

مطالب عاشقانه

داستان یک زن ومرد

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها
عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
 
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
 
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
 
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
 
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
 
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
 
مرد جوان: منو محکم بگیر.
 
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
 
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه
نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
 
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه
آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین
زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون
اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا
برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی
می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می
یابد که نفس آدمی را می برد.

 

 


  
  
<      1   2   3